چند سال بعد هم در سال 1031 قوای امام قلی خان با سربازان فوج فارس و به ڪمڪ ناوگان انگلیس جزیره قشم و جزیره هرمز پایتخت ملوڪ هرمز و مرڪز بزرگ تجارت خلیج فارس را از پرتغالی ها پس گرفتند.
بعد از آزادی هرمز، امام قلی خان تلاش ڪرد تا بنادر عمان را هم از دست پرتغالی ها خلاص ڪند ولی توفیقی نداشت و درگیری ها بین قوای زخم خورده پرتغالی (زیر فرمان امپرطوری اسپانیا ) و متحدین شامل قوای ایرانی و ناوهای هلندی و انگلیسی ادامه یافت تا بالاخره در جنگ سال 1034 متحدین طی نبردی دریایی بر ناوگان پرتغال غلبه ڪرده و امپرطوری اسپانیا. به نوشته پیتر دلاوله بالأخره در سال مزبور اسپانیایی ها با شاهنشاه موافقتي به عمل آوردند، و طبق اين موافقتنامه كليه مايملك و مستملكات خود را كه هنوز در ساحل امپراطوري ايران در دست داشتند، به مالك اصلي بازگذاشتند و در مقابل، حقوق صيد مرواريد بحرين و نصف گمركات بندر كنگ كه بلده ايست در فاصله سه روزه راه از هرموز، برايشان باقي بماند.
بدین سان اسپانیایی ها قلعه ای نظامی ڪوچڪی در ڪنگ برپا ڪردند اما دیگر هیچ سیادت و عظمتی نداشتند.
به نوشته مورخان از آن به بعد هرموز كاملاً از آنِ ايران بود و والي آنجا اغلب با عنوان سلطان، جزيره را اداره ميكرد.
با سقوط هرمز و تبعید محمود شاه آخرین سلطان ملوڪ هرمز به شیراز به دستور شاه عباس جزیره هرمز را ویران ڪردند.
تارونیه جهانگرد فرانسوی در این باره می نویسد؛ اسناد و مدارك از توافق محرمانه شاه و مونوكس در مورد تخريب كامل جزيره و تأسيسات آن گواهي ميدهد و عمليات نيروهاي ايراني نيز مؤيد آن است. شهر هرموز به كلي ويران و كوچهها و خيابانهاي شهر براي يافتن گنجهاي پنهان در آن، زيرو رو شد و خانههاي مسكوني با استفاده از مواد منفجره تخريب گرديد و كليه تأسيسات اقتصادي و فرهنگي هرموز در يك هجوم ناباورانه به ويراني كشيده شد و اين شهر بزرگ كه جمعيتي بالغ بر چهل هزار نفر را در خود جاي ميداد، تنها قلعه نظامي پرتغاليها برجاي ماند. تجار، كسبه و اهالي، ناگزير به مسقط و بنادر هند مهاجرت كردند. بخشي از تجار خارجي ساكن در جزيره به بندر گمبرون نقل مكان كردند و نقش تجاري و اقتصادي اين جزيره به تمامي بر عهده بندر جديدالتأسيس گمبرون كه براي اولين بار در سال 1034ق/ 1624 م از آن به عنوان بندر عباسي نام برده شده است، واگذار شد.
پس از سقوط هرموز به نفوذ و اقتدار پرتغاليها در خليج لطمه شديد وارد آمد، ولي برعكس دست انگليسيها در تجارت آن صفحات بازتر شد و هرموز را به جاي جاسك، بندر تجارتي خود ساختند. شهر مشهور هرموز كه بزرگترين مركز تجارت مشرق به شمار ميرفت بعد از اينكه به تصرف ايرانيها افتاد به زودي كالاها و اشياي قيمتي خود را از دست داد و تنها به مسكن بوميان مبدل شد.
در يكي از اسناد كمپاني هند شرقي آمده است: از قرار معلوم ايرانيها خيال ندارند دوباره هرموز را مسكون سازند و در عوض ميخواهند گومبرون را بندر تجارتي خود قرار دهند. شاه امر كرده است خانهها را خراب نمايند و هيچ بناي تازهای در آنجا احداث نكند، ولي معذلك سيصد نفر از سپاهيان ايراني قلعه باقی مانده اند در نتيجه، فعلاً تجارت اين نقطه به كلي از ميان رفته است.
در سالهاي بعد حكمران جزیره ، مقام خود را به مبلغ سه هزار تومان از امامقليخان خريداري كرده بود. درآمد او فقط به دويست تومان در سال بالغ ميشد، زيرا شاه عباس راه تجاري را در بندرعباس قرار داده بود و گمركات و درآمدها را به خزانه خود سرازير ميكرد. بر اين اساس، وظيفه جزيره تنها محافظت بنادر در خشكي بود.
بدین سان و با توجه دولت صفوی ڪه توان و اقتدار دریایی نداشت هرمز به فلاڪت سختی افتاد در عوض روز به روز بندرعباس آبادتر شد، اين شهر بعدها در تاريخ خليج شهرت و اهميت بسياري به دست آورد. تجارت و جمعيت شهر افزون شد و به كمپاني هند نيز اجازه داده شد كه در آنجا دو عمارت مسكوني داشته باشد، بندر جديد براي تجارت انگليسيها به مراتب مناسبتر از جاسك بود، زيرا راه بسيار خوبي آنجا را به پايتخت مملكت متصل ميساخت و انگليسيها آسانتر از سابق ميتوانستند امتعه خود را به داخل ايران حمل كنند. به همين علت تا مدت يك قرن و نيم بندرعباس مهمترين توقفگاه و مركز تجارتي كمپاني هند شرقي در سواحل خليج فارس بود.
منابع انگليسي در این باره نوشته اند «در زمان صفويه كه راه تبريز و قفقاز باز نبود و از بوشهر و شيراز هم آمد و شد نميشد، بندرعباس يگانه مدخل و مخرج بازرگاني ايران به شمار ميآمد»
منابع: مقاله هرمز بعد از آزادی ؛ سایت تاریخ نشریات ،سایت روزنامه دنیای اقتصاد، ڪتب خليج فارس نقش استراتژيڪ تنگه هرمز، نوشته محمدرضا حافظ نیا و تنگه هرمز نوشته: غلام رضا زعیمی
گردآوری: ڪاظم گلخنی
RadEditor - please enable JavaScript to use the rich text editor.